051-37659773
051-37659772
آدرس :
مشهد مقدس بلوار شهید دستغیب بین دستغیب 35 و 37 مجتمع اداری توس طبقه پنجم
ایمیل :
info@fazlmoghofat.ir
در این مطلب به داستانی درباره وقف می پردازیم . داستان نامه امام زمان عليه السلام به پيرمرد زنجانی را در ادامه مطالعه بفرمایید.
محمد بن احمد صفواني مي گويد: من اهل «ران » شهري بين مراغه و زنجان هستم. در شهر ما پيرمردي زندگي مي كرد كه صد و هفده سال داشت. نام او قاسم بن علا بود. او به شرف ملاقات امام هادي عليه السلام و امام حسن عسكري عليه السلام رسيده بود، و در زمان غيبت صغرا هميشه نامه هايي از ناحيه مقدس حضرت ابا صالح المهدي عليه السلام توسط سفراي آن حضرت يعني محمد بن عثمان و حسين بن روح دريافت مي كرد. او در هشتاد سالگي از دو چشم نابينا شده بود.
روزي ما در خانه او بر سر سفره مشغول غذا خوردن بوديم. او بسيار اندوهگين بود، زيرا دو ماه بود كه هيچ ارتباطي با حضرت عليه السلام نداشت. در اين حال، دربان خانه وارد شد و با شادي گفت: پيك عراق!
قاسم بسيار مسرور شد. رو به قبله نموده، سجده شكري به جاي آورد. قاصد، مردي ميان سال و كوتاه قد بود كه مانند اغلب قاصدان پيراهني كتاني پوشيده و عبايي بر دوش انداخته بود، و كفش مخصوص سفر در پا داشت و خورجيني بر
دوش.
قاسم برخاست و او را در آغوش كشيد و خورجينش را از روي دوشش برداشت . دستور داد طشت و آب آوردند تا دستانش را بشويد . سپس او را كنار خود نشاند و با هم مشغول غذا شديم، بعد از اتمام غذا و شستن دست، آن مرد، نامه اي را كه كمي از نصف يك نامه معمولي بزرگتر به نظر مي رسيد بيرون آورد و به قاسم داد.
وقتي قاسم نامه را گرفت آن را بوسيد و به كاتب خود ابوعبدالله بن ابي سلمة داد، كاتب نامه را گرفت و مهر آن را باز كرد و خواند.
وقتي سكوت كاتب بيش از حد معمول به طول انجاميد، قاسم دانست كه نكته اي در نامه هست كه بيان آن براي
كاتب دشوار است. به همين خاطر پرسيد: آيا خبري شده است؟
كاتب گفت: خير است. قاسم گفت: آيا در مورد من مطلبي فرموده اند؟
كاتب گفت : اگر دوست نداري، نگويم. قاسم گفت:
مطلب چيست؟
كاتب گفت: حضرت عليه السلام فرموده اند: »وقتي اين نامه رسيد، چهل روز بعد فوت مي كني «، و هفت تكّه پارچه نيز فرستاده اند.
قاسم گفت: آيا دينم به سلامت خواهد بود؟ كاتب گفت: آري. آنگاه قاسم خنديد، و گفت: ديگر آرزويي بعد از اين عمر طولاني ندارم. آنگاه مرد تازه وارد برخاست، و از خورجينش سه دست شلوار، يك پيراهن حبري يماني سرخ، يك عمامه، دو دست لباس و يك حوله بيرون آورد و به قاسم داد. خود قاسم نيز پيراهني داشت كه امام رضا عليه السلام به او خلعت داده بود. قاسم دوستي داشت به نام عبدالرحمان بن محمد سنيزي كه به رغم دوستي اش با قاسم، شديداً دشمن اهل بيت عليهم السلام بود. دوستي آن ها نيز به خاطر روابط اقتصادي بود. قاسم هم نسبت به او علاقه اي داشت.
عبدالرحمان قصد داشت به خانه قاسم بن علا بيايد، زيرا مي خواست پسر قاسم را كه حسن نام داشت با پدرزنش كه ابوجعفر بن حمدون همداني بود، آشتي دهد.
قاسم، به دو نفر از مشايخ كه با او مأنوس بودند و نام يكي ابو حامد عمران بن مفلّس و ديگري ابو علي بن جحدر بود، گفت: مي خواهم اين نامه را براي عبدالرحمان بخوانيد چون دوست دارم هدايت شود، و اميدوارم خداوند با خواندن اين نامه او را هدايت كند.
آنها در پاسخ گفتند: به خاطر خدا از اين فكر درگذر، كه حتّي بسياري از شيعيان هم تحمل شنيدن اين مطالب را ندارند و گمان مي كنند كه دروغ است چه رسد به عبدالرحمان.
قاسم گفت: مي دانم رازي را كه اجازه ندارم آشكار نمايم، فاش مي كنم. با اين حال، به خاطر محبتي كه نسبت به عبدالرحمان و علاقه اي كه به هدايت او دارم. مي خواهم اين نامه را برايش بخوانم.آن روز گذشت و روز پنج شنبه 13 رجب عبدالرحمان نزد قاسم آمد و سلام نمود. قاسم آن نامه را بيرون آورد و گفت: اين نامه را بخوان و به وجدان خود رجوع كن.
عبدالرحمان شروع به خواندن نامه كرد، وقتي به آن قسمت كه خبر فوت قاسم نوشته شده بود رسيد، نامه را پرت كرد و گفت: اي ابامحمد! تقواي الهي را پيشه كن!
تو مردي فاضل هستي، و از دينت اطّلاع داري. چطور عقلت اين موضوع را مي پذيرد در حالي كه خداوند فرموده است: «وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» ؛هيچ كس نمي داند ردا چه روي خواهد داد و هيچ كس نمي داند در كدام سرزمين مي ميرد.
و در جاي ديگر مي فرمايد: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا» ؛اوست داناي به غيب و بر هيچ كس غيب او آشكار نمي شود.
قاسم خنديد و گفت: آيه را تا آخر بخوان كه: «إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ» ؛جز فرستاده اي كه خدا از او خشنود باشد.
و مولاي من فرستاده مورد رضايت خدا است. مي دانستم كه تو چنين خواهي گفت. با اين حال، تاريخ امروز را داشته باش، اگر من بعد از تاريخي كه در نامه ذكر شده زنده ماندم بدان كه حق با من نيست، اما اگر مردم به وجدان خود مراجعه كن.
عبدالرحمان نيز تاريخ آن روز را نوشت و از يكديگر جدا شدند.
محمد بن احمد صفواني گويد: قاسم بن علا درست هفت روز بعد از رسيدن نامه بيمار شد، و از آن روزي كه عبدالرحمان را ديد بيماري اش شديدتر شد، سي و سه روز بعد از رسيدن نامه به ديدن او رفتم، او در بستر افتاده و به ديوار تكيه داده بود. فرزندش حسن كه دائم الخمر بود و دامادش ابوجعفر بن حمدون همداني گوشه اي نشسته و ردايش را بر سر كشيده بود . ابو حامد، عمران بن مفلس هم در گوشه اي ديگر و ابو علي بن جحدون و من و گروهي از مردم شهر نيز مي گريستيم.
ناگاه ديديم كه قاسم به دستهاي خود، به طرف پشت تكيه كرده و مي گويد: «يا محمد! يا علي! يا حسن! يا حسين! يا موالي! كونوا شفعائي إلي اللّه عزّوجلّ. يا محمد! يا علي! يا حسن! يا حسين! اي سروران من! مرا در نزد خداوند شفاعت كنيد».
آنگاه دوباره اين عبارات را تكرار كرد، در مرتبه سوم ائمه ديگر را نيز به شفاعت طلبيد، وقتي به نام مبارك امام علي بن موسي الرضا عليه السلام رسيد پلكهاي چشمانش لرزيد چنان كه اطفال گلبرگهاي گلهاي لاله را مي لرزانند! حدقه چشمانش باد كرد. آنها را با سر آستين خويش مالش داد . چيزي شبيه آب گوشت از آنها خارج شد.
سپس به طرف فرزندش نگاه كرد و گفت: حسن! بيا نزد من. آنگاه ابو حامد و ابو علي را صدا زد و همه گرد او جمع شديم در حالي كه او به ما با چشمان سالم نگاه مي كرد. ابو حامد گفت: مرا مي بيني؟ قاسم دستش را بر روي يك يك ما نهاد و همه دانستند كه او بينا شده است. اين خبر بين عموم مردم شايع شد و همه براي مشاهده و زيارت او آمدند.
وقتي خبر به بغداد و به قاضي القضاة بغداد يعني ابو سائب عتبه بن عبيداللّه مسعودي رسيد، به سرعت خود را به شهر ما رساند و به نزد قاسم رفت. چون قاسم را ملاقات كرد انگشتري كه نگين فيروزه داشت كه بر روي آن سه سطر نگاشته شده بود به او نشان داد و گفت: اين چيست؟ قاسم آن را ديد و گرفت، ولي نتوانست خطوط روي آن را بخواند. مردم تعجب كردند. عده اي به خاطر اين كه قاسم توانسته بود انگشتر قاضي را ببيند و تشخيص دهد و عده اي هم به خاطر اين كه نتوانسته بود خطوط روي آن را بخواند! در اين باره باهم گفت و گو مي كردند.
قاسم رو به فرزندش حسن كرده و گفت: خداوند به تو منزلت و مرتبتي داده است. آن را قبول كن و خداوند را سپاسگزار باش.
حسن گفت: قبول كردم. قاسم گفت: چگونه؟
حسن گفت: هر طور كه شما بفرمائيد پدر جان!
قاسم گفت: بايد از خوردن شراب دست كشيده و توبه كني.
حسن گفت: قسم به حقّ كسي كه تو او را ياد مي كني از خوردن شراب و اعمالي كه تو از آنها بي خبري دست برداشتم!
آنگاه قاسم دست به دعا برداشته و گفت : خداوندا! طاعت خويش را به حسن الهام كن، و او را از معصيت خويش دور نما!
و اين جمله را سه بار تكرار كرد، آنگاه كاغذي خواست و وصيت خود را به دست خود تنظيم كرد، و از جمله، زمين هايي را كه داشت وقف امام زمان عليه السلام نمود و خطاب به فرزندش نوشت:
اگر شايستگي وكالت امام عليه السلام را يافتي نصف درآمد زمينهاي «فرجيده » از آن توست، و مابقي متعلّق به مولايم امام زمان عليه السلام است، و اگر اين شايستگي را نيافتي، خير، خود را از راهي كه مورد رضاي خداست جستجو كن.
حسن نيز وصيت پدر را پذيرفت. درست روز چهلم، هنگام دميدن فجر قاسم وفات يافت، رحمت خدا بر او باد.
عبدالرحمان خود را به خانه قاسم رساند در حالي كه با سرو پاي برهنه و اندوهي فراوان در كوي و بازار فرياد مي زد: اي واي آقايم!
وقتي مردم او را در اين حال ديدند فهميدند كه او نسبت به قاسم احترام بسياري قائل بوده است. از او پرسيدند: چه شده كه چنين مي كني؟
عبدالرحمان گفت: ساكت باشيد. آنچه كه من از او ديده ام شما نديده ايد.
ابو حامد بر جنازه قاسم آب ريخت، و ابوعلي بن جحدر او را غسل داد. پس از غسل ابتدا خلعتي را كه امام رضا عليه السلام به قاسم اعطا فرموده بودند، پوشانيدند، آنگاه با هفت تكه قُماشي كه حضرت حجت عليه السلام از عراق فرستاده بودند، او را كفن نمودند.
پس از تشييع جنازه قاسم، عبدالرحمان دست از عقيده باطل خود برداشت و به ولايت و حضور امام زمان عليه السلام ايمان آورد، و بسياري از املاك خود را وقف حضرت عليه السلام نمود.
بعد از مدت كوتاهي نامه تسليت امام زمان عليه السلام خطاب به حسن پسر قاسم رسيد، و ايشان در انتها او را همانطور كه پدرش دعا كرده بود، دعا فرموده بودند كه:
«خداوندا! طاعت خويش را به حسن الهام كن، و او را از معصيت خود دور نما ». و پس از آن مرقوم نموده بودند:
«ما پدرت را امام تو قرار داديم و اعمال او الگوي توست»
منبع : چشمه جاری وقف در آئینه آیات و روایات – مجتمع فرهنگی و پژوهشی اوقاف
هدف موقوفه فضل تلاش در جهت آموزش وقف به مردم می باشد امید است با انتشار مطالب این سایت گام مهمی در آموزش صحیح وقف به مردم در جامعه صورت پذیرد. به اینستاگرام این مجموعه مراجعه نمایید.
طراحی و بهینه سازی شده توسط پینتو وب
باسلام و عرض تبریک سالروز میلادخجسته حضرت فاطمه زهرا(س) سرور بانوان جهان.عطای خداوند سبحان. دخت رسالت. کوثر قران.
همتای امیر مؤمنان. حضرت علی ع
والگوی بی بدیل تمام جهانیان و روز بزرگداشت مقام زن. و روز مادر بر آن بزرگوار وخانواده محترم مبارک باد
ارادتمند و ملتمس دعایتان. کاظم فضل
باسلام و ارادت:
شبتان به خیر و سلامتی .
شام غریبان پُر اندوه اَهل بیت علیهم السّلام.
شب تنهایی و دلتنگی وغمگین شدن امام مظلوم مان. حضرت علی بن اَبی طالب علیه اَفضل صلوات المُصلّین و شام غریبان شهادت مظلومانهٔ همسر و یار و یاور وفادار مولایمان. حضرت صِدّیقهٔ طاهره. زهرای بَتول علیها اَفضل صلوات المُصلّین را به امام زمان سلام الله علیه و عجّل اللهمّ تعالیٰ فرجه الشّریف تسلیت گفته و به تمامی شیعیانشان که حضرتعالی از این ثُلّه هستید ، تسلیت عرض میکنم و ملتمس دعایتانم.
صلّ اللهُ علیكِ یا مَولاتي و یا جَدّتي یا فاطمة الزّهراء و رحمة اللهِ و برکاته ، قَتل الله و لَعنه مَن قتلكِ و ظلمكِ اِلیٰ یوم الدّین .⬛️◾️▪️🕋🏴یا حق
سربلندی و تندرستی تان آرزو و دعایم.
دوستدار و ارادتمندتان ؛ کاظم فضل
با سلام و ارادت
ضمن تشکر صمیمانه از بذل لطف و عنایت. آن اسوه محبت و بزرگ منشی.
ولادت آقا رسول الله. حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیهم اجمعین. و حضرت امام جعفر صادق علیهم السلام را محضر آن عزیز فرهیخته تبریک و تهنیت عرض نموده.
بقای و جود سرشار از محبت تان را در کمال آرامش. سلامتی و سربلندی. از درگه حضرت احدیت تمنا دارم.
سایه عزتتان مستدام. ملتمس دعایتانم
برادر کوچک شما : کاظم فضل. یاحق
بسم الله الرحمن الرحیم
الهم عجل لولیک الفرج
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور آخر شب سرد ما سحر می گردد مهدی به میان شیعه برمی گردد
نهم ربیع الاول روز تجلی حاکمیت مستضعفان بر جهان،
و روز نوید دهنده ی شکست نمرودیان و روز شادی شیعیان در تاجگذاری امام زمان(عج) مبارک باد.
تولیت موقوفات شادروان محمدرضا تاجر فضل این روز مبارک را به محضر مبارک امام زمان (عج) و عموم شیعیان جهان و علی الخصوص ملت شریف و شهید پرور ایران اسلامی و همکاران عزیز تبریک عرض می نماید.
ارادتمند شما کاظم فضل ارثی
تولیت منصوص: موقوفات عام المنفعه واقف نیک اندیش شادروان مرحوم حاج
محمدرضا تاجر فضل
بسم الله الرحمن الرحیم
الهم عجل لولیک الفرج
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
نهم ربیع الاول روز تجلی حاکمیت مستضعفان بر جهان،
و روز نوید دهنده ی شکست نمرودیان و روز شادی شیعیان در تاجگذاری امام زمان(عج) مبارک باد.
تولیت موقوفات شادروان محمدرضا تاجر فضل این روز مبارک را به محضر مبارک امام زمان (عج) و عموم شیعیان جهان و علی الخصوص ملت شریف و شهید پرور ایران اسلامی و همکاران عزیز تبریک عرض می نماید.
ارادتمند شما کاظم فضل ارثی
تولیت منصوص:
موقوفات عام المنفعه واقف نیک اندیش
شادروان مرحوم حاج محمدرضا تاجر فضل
🏴 بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: *همانا محبّت و دوستي با ما (اهل بيت رسول الله ) سبب ريزش گناهان – از نامه اعمال – مي شود، همان طوري که وزش باد، برگ درختان را مي ريزد.
*صَلَّي الله عَلَيْكَ يَا نَبّیّّ الرَّحمَه يَا خاتَِمَ النَّبِيِّينَ وَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ السَّلامُ عَلَیکَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ
سلام علیکم : گرامیانِ گرانقدر :بدینوسیله رحلت جانگداز پیامبر اعظم حضرت محمد ابن عبدالله (صلوات الله عليه و آله ) و شهادت مظلومانه سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی (عليه السلام ) را محضر شما موالیان و سوگواران تسلیت عرض
می نمایم🏴
از خداوند کریم و مهربان مسئلت دارم در سایه هدایت و عنایت ذوات مقدسه. ، محبت مستمر اهل بیت و پایداری در صراط ولایت و اهلیت. مقام قرب و منزلتش را نصیب مان فرماید . آمین یا رب العالمین.
در جوار حرم ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا(ع) نایب الزیاره و دعاگوی وجود عزیزان هستم. التماس دعا
تولیت موقوفات شادروان حاج محمدرضا تاجر فضل : کاظم فضل ارثی
بسم الله الرحمان الرحیم
چقدر آخر این ماه سخت و سنگین است / تمام آسمان و زمین بی قرار و غمگین است
بزرگتر ز غم مجتبی (ع) و داغ رضا (ع) / فراق فاطمه با خاتم النبیین (ص) است
پیامبر اسلام پس از 23 سال رسالت و دعوت مردم به دین اسلام و ابلاغ مهمترین پیامها از جانب پروردگار سرانجام در سن 63 سالگی، سال یازدهم هجری و در 28 امین روز از ماه صفر، وفات یافت. این مصیبت جانسوز در تاریخ اسلام و تشیع به روایتی همزمان و مصادف با شهادت حضرت مجتبی، امام حسن بن علی (ع) نیز می باشد که با دسیسه منافقین و دشمنان اسلام با نوشیدن زهر به شهادت رسید.
تولیت موقوفات تاجر فضل رحلت پیامبر اسلام (ص) و امام حسن مجتبی(ع) را به محضر امام عصر (عج) و عموم شیعیان جهان وهمکاران گرامی تسلیت عرض می نماید.
ارادتمند شما کاظم فضل ارثی
تولیت منصوص : موقوفات عام المنفعه واقف نیک اندیش . شادروان مرحوم حاج محمدرضا تاجر فضل
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته علي ابن ابي طالب و اولاده المعصومين صلواه الله عليهم اجمعين
غدیر، ریزش باران الطاف رحمانی بر گلزار جانهای تشنه است
غدیر، برکت همه احساسهای معنوی و دریای جاری خیرات نبوی است
این عید با سعادت را محضر حضرت ولی عصر (عج) و مردم شریف ایران علی الخصوص همکاران عزیز در مجموعه موقوفات حاج محمدرضا تاجر فضل تبریک عرض می نمایم
دوستار و ارادتمند شما، کاظم فضل ارثی
تولیت منصوص : موقوفات عام المنفعه واقف نیک اندیش . شادروان مرحوم حاج محمدرضا تاجر فضل
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ در ماندگان دور مران از در و راهم بدهعشق، پنجره فولادت را معنا مى كند و دل به زيارت تو اوج مى گيرد اى ضريح سراسر نور! با دلى آكنده از صداقتهاى تو با جامى تهى از عشق و چشمانى بر گل نشسته به سوى تو مى آيم و پرندگان حرمت عروجت را معنا مى كنند و عاشقانه دانه از لانه نور برمى چينند و تو را مى ستايند اى بزرگ ترين واژه كلام! تو عروج آسمانى كرده اى و تمامى زائران ضريحت را به سوگ عشق نشانده اى كه همه سينه ها و همه جانها تو را مى طلبد. اى غريب الغربا!
(برگرفته از شعر عشق بی نهایت اثر محبوبه باقری آزاد)
میلاد باسعادت هشتمین منجی عالم بشریت امام رضا علیه سلام را به محضر مبارک امام زمان و عموم شیعیان جهان تبریک عرض می نمایم .
ان شاء الله درسایه توجهات حضرت ولی عصر تمام عاشقان، زائران و مجاوران آن امام همام در سلامتی بسر ببرند.
ارادتمند و دوست دار شما تولیت موقوفات حاج محمد رضا تاجر فضل – کاظم فضل ارثی
بسم الله الرحمن الرحیم
به راستی که اگر شیعه و مذهب شیعه هم اکنون وجود دارد حاصل زحمات ششمین اختر تابناک امامت و ولایت می باشد که به جرم پاسداری از حریم عترت و قرآن خونین جگر شد .
تولیت موقوفات فضل تاجر شهادت این امام همام را تسلیت را بر عموم شیعیان تسلیت عرض می نماید.
تولیت موقوفات فضل: کاظم فضل ارثی
باری دیگر ماه شوال برآمد و نوید بخش عید بندگی شد و مومنان روزه دار را سرمست از ضیافت الهی با ندای تکبیر و شکر هدایت به سمت صفوف فشرده نماز فراخواند.هنوز که سجاده ها پر است از عطر حضور فرشتگان و نجوای شبانه الغوث شبهای بندگی
ای رفیق کسی که رفیق ندارد در این عید بندگی به ما رحمت بی انتهایت را ارزانی دار و مارا از بندگان صالح خود قرار ده
همکاران ارجمندم در مجموعه موقوفات فضل از قادر مطق و مهمان دار معزز ایام و لیالی ماه فرصت ریزش گناهان اعتلای معنویت و استواری بر عدم دست نیازیدن به آنچه نباید و در امتداد و استمرار آن خیزش و جوشش بر فرهیختگی و آزادگی و اصول بندگی را آرزومندم
دوستار و ارادتمندتان کاظم فضل ارثی
تولیت منصوص : موقوفات عام المنفعه واقف نیک اندیش
شادروان مرحوم حاج محمدرضا تاجر فضل
باسلام و عرض احترام و با امید قبولی طاعات و عبادات شما عزیزان روزه دار. دعایی است که امیدوارم تمامی آن مشمول تمامی ملت بویژه روزه داران مسلمان بشود انشاءالله و خداوند بهره ای هم نصیب قرائت کننده و همه اسیران خاک و والدین مان فرماید. به برکت صلوات بر محمد وآل محمد (ص) التماس دعایتان : کاظم فضل
بسم الله الرحمن الرحیم یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال نوروز، از نفس های معتدل بهار می تراود و در سفره گلدار هفت سین دمیده می شود؛ سفره ای که در آن ماهی قرمزی، تکرار تازه زندگی را میان تنگ کوچکی از آب گوشزد می کند. چشم ها به روشنی باز می شوند و دل ها به یکدیگر نزدیک و قلب ها آرامش دوباره می یابند در حلول سال نو و دلگرم به آتیه های مهربانی و صفا می شود. احساس بهار، نیلوفرانه بر اندام طبیعت می پیچد و زمستان کوچ می کند به شکرانه عبور از گردنه های زمستان، به شکرانه مقاومت و ایستادگی، به شکرانه فرصتی نو که ارزانی مان داشته اند، «هفت سین» می گشاییم. به پاس عشق که تنها تنور گرمی مان بود، تنها اجاق دل های سرما زده مان، هفت سین می گشاییم. بهخصوص اینکه در سال پیشرو همزمانی و تقارن عید نوروز و جشن بهار طبیعت با ماه مبارک رمضان و ضیافت الهیاست.
شایسته و وظیفه می دانم از دوستان عزیزو زحمتکشان در راه اندازی و گردانندگی این سایت ارزشمند متعلق به موقوفات واقف معزز مرحوم حاج محمد رضا تاجر فضل که در عرصه سنت وقف این صدقه جاریه ، در بیان ارزش های نهفته و آثار طلایی و ابدی آن تلاش می کنند به ویژه دوست گرانقدر و استاد فرهیخته و مسلم و پژوهشگر بی نظیر و محققی تلاشگر و علاقه مند در عرصه توسعه مکتب و فرهنگ ارزشی وقف در کشور عزیز ایران اسلامی جناب آقای عبدالرضا امیر شیبانی (مدیر کل محترم اسبق اداره اوقاف و امور خیریه در خراسان بزرگ) و همکاران محترمشان و همچنین مدیریت محترم سایت و سایر همکاران ایشان کمال تقدیر و تشکر را دارم .
به راستی در صورت توجه و اجرای دقیق نیات و اوامر ارزشی واقفین خیراندیش توسط متولیان و نظار و سایر مسئولین و مرتبطین در امر وقف اثرات بی بدیل موقوفات در توسعه زیر ساخت ها و اشتغال زائی و نهایتا محرومیت زدایی و اهتمامی که اکثر عزیزان واقف معظم در شناخت و توسعه فرهنگ و تکریم و عمل به شعائر واقعی مکتب حضرت ختمی مرتبت رسول مکرم صلوات الله و ائمه الهداء علیه السلام داشتند به وضوح نمایان خواهد شد. وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ پیامی است سرشار از امید برای شما که منتظرید .
منتظر ظهور نور و آغاز عدالت باشید ولادت امام حاضر و ناظر (عج) و هفته امنیت در لوای حضور سربازان بی ادعای گمنام ولایت و جشن نیمه شعبان بر رهروان و منتظران حق مبارک باد.
دوستار و ارادتمندتان کاظم فضل ارثی
تولیت منصوص : موقوفات عام المنفعه واقف نیک اندیش . شادروان مرحوم حاج محمدرضا تاجر فضل